کد مطلب:248 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:349

نماز مسافر
مسافر باید در صورت وجود هشت شرط نماز ظهر و عصر و عشا را شكسته (یعنی دو ركعتی) بجا آورد و روزه او نیز صحیح نیست:



شرط اوّل: آن كه سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعی نباشد.



(مسأله 1296) كسی كه رفتن و برگشتن او هشت فرسخ است، اگر رفتن او كمتر از چهار فرسخ(1) نباشد و در همان روز و شب برگردد، باید نماز را شكسته بخواند; و اگر در همان روز وشب برنگردد، احتیاطاً باید هم شكسته و هم تمام بخواند; بنابر این اگر مسیر رفتن سه فرسخ و مسیر برگشتن پنج فرسخ باشد، باید نماز را تمام بخواند.



(مسأله 1297) اگر سفر مختصری از هشت فرسخ كمتر باشد یا انسان نداند كه سفر او هشت فرسخ است یا نه، نباید نماز را شكسته بخواند. و چنانچه شك كند كه سفر او هشت فرسخ است یا نه، در صورتی كه تحقیق كردن برای او مشقّت داشته باشد، باید نماز را تمام بخواند; و اگر مشقّت نداشته باشد، بنابر احتیاط واجب باید تحقیق كند، و اگر دو عادل بگویند یا بین مردم معروف باشد كه سفر او هشت فرسخ است، نماز را شكسته بخواند.



(مسأله 1298) اگر یك عادل خبر دهد كه سفر انسان هشت فرسخ است، بنابر احتیاط واجب باید نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند و روزه بگیرد و قضای آن را نیز بجا آورد. مگر این كه از گفته او اطمینان پیدا كند در این صورت نمازش را شكسته بخواند.



(مسأله 1299) اگر كسی كه یقین دارد سفر او هشت فرسخ است نماز را شكسته بخواند و بعد بفهمد كه هشت فرسخ نبوده، باید آن نماز را چهار ركعتی بجا آورد، و اگر وقت گذشته قضا نماید.



(مسأله 1300) كسی كه یقین دارد سفرش هشت فرسخ نیست یا شك دارد كه هشت فرسخ است یا نه، چنانچه در بین راه بفهمد كه سفر او هشت فرسخ بوده، اگرچه كمی از راه باقی باشد، باید نماز را شكسته بخواند. و اگر بعد از تمام خواندن نماز بفهمد سفرش هشت فرسخ بوده، بنابر اقوی باید نماز را دوباره شكسته اعاده نماید و در صورتی كه وقت گذشته باشد، باید بنابر احتیاط واجب نماز را دوباره شكسته قضا نماید.



ــــــــــــــــــــــــــــ



1 ـ چهار فرسخ شرعی در حدود 5/22 كیلومتر است.



[216]

(مسأله 1301) اگر بین دو محلّی كه فاصله آنها كمتر از چهار فرسخ است چند مرتبه رفت و آمد كند، اگرچه رفت و آمد او روی هم رفته هشت فرسخ شود، باید نماز را تمام بخواند.



(مسأله 1302) اگر محلّی دو راه داشته باشد كه یك راه آن كمتر از هشت فرسخ و راه دیگر آن هشت فرسخ یا بیشتر باشد، چنانچه انسان از راهی كه هشت فرسخ است به آنجا برود، باید نماز را شكسته بخواند و اگر از راهی كه هشت فرسخ نیست برود، باید تمام بخواند.



(مسأله 1303) مبدأ محاسبه هشت فرسخ آخرین ساختمانهای شهر است و فرقی در این جهت بین بلاد صغیره و كبیره (شهرهای كوچك و بزرگ) نیست، مگر آن كه محلّه های یك شهر بزرگ به گونه ای از یكدیگر دور و جدا باشند كه عرفاً چند محل حساب شوند به گونه ای كه اگر شخصی از یك محلّه به محلّه دیگر برود، بگویند: مسافرت كرده است.



شرط دوم: آن كه از اوّل مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد، پس اگر به جایی كه كمتر از هشت فرسخ است مسافرت كند و بعد از رسیدن به آنجا قصد كند به جایی برود كه با مقداری كه آمده هشت فرسخ شود، چون از اوّل قصد هشت فرسخ را نداشته، باید نماز را تمام بخواند، ولی اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود یا چهار فرسخ برود و به وطن خود یا به جایی كه می خواهد ده روز در آنجا بماند برگردد در صورتی كه مجموع رفت و برگشت كنونی هشت فرسخ بشود، باید نماز را شكسته بخواند.



(مسأله 1304) كسی كه نمی داند سفرش چند فرسخ است، مثلاً برای پیدا كردن گمشده ای مسافرت می كند و نمی داند كه چه مقدار باید برود تا آن را پیدا كند، باید نماز را تمام بخواند، ولی در برگشتن چنانچه تا وطن خود یا جایی كه می خواهد ده روز در آنجا بماند هشت فرسخ یا بیشتر فاصله باشد، باید نماز را شكسته بخواند; و نیز اگر در بین رفتن قصد كند كه چهار فرسخ برود و برگردد، چنانچه رفتن و برگشتن هشت فرسخ شود، باید نماز را شكسته بخواند.



(مسأله 1305) مسافر در صورتی باید نماز را شكسته بخواند كه تصمیم داشته باشد هشت فرسخ برود، پس كسی كه از شهر بیرون می رود و مثلاً قصد او این است كه اگر



[217]

رفیق پیدا كند سفر هشت فرسخی برود، چنانچه اطمینان داشته باشد كه رفیق پیدا می كند، باید نماز را شكسته بخواند، و اگر اطمینان نداشته باشد، باید تمام بخواند.



(مسأله 1306) كسی كه قصد هشت فرسخ دارد، اگرچه در هر روز مقدار كمی راه برود، وقتی به جایی برسد كه دیوار شهر را نبیند و اذان آن را نشنود باید نماز را شكسته بخواند ولی اگر در هر روز مقدار خیلی كمی راه برود كه نگویند مسافر است، باید نماز خود را تمام بخواند و احتیاط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.



(مسأله 1307) كسی كه در سفر به اختیار دیگری است، مانند خدمتگزاری كه با كارفرمای خود مسافرت می كند، چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است، باید نماز را شكسته بخواند و اگر نداند باید بپرسد; و اگر نتواند بپرسد، باید نماز خود را تمام بخواند.



(مسأله 1308) كسی كه در سفر به اختیار دیگری است، اگر بداند یا گمان داشته باشد كه پیش از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا می شود و سفر نمی كند، باید نماز را تمام بخواند.



(مسأله 1309) كسی كه در سفر به اختیار دیگری است، اگر شك داشته باشد كه پیش از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا می شود یا نه، باید نماز را شكسته بخواند و نیز اگر شك او از این جهت باشد كه احتمال دهد مانعی برای سفر او پیش آید، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا نباشد، باید نماز خود را شكسته بخواند.



شرط سوم: آن كه در بین راه از قصد خود برنگردد، پس اگر پیش از رسیدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد یا مردّد شود، باید نماز را تمام بخواند.



(مسأله 1310) اگر بعد از رسیدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود، چنانچه تصمیم داشته باشد كه همانجا بماند یا بعد از ده روز برگردد یا در برگشتن و ماندن مردّد باشد، باید نماز را تمام بخواند.



(مسأله 1311) اگر بعد از رسیدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و تصمیم داشته باشد كه برگردد، اگر همان روز برگردد باید نماز را شكسته بخواند و اگر قصد داشته باشد چند روزی بماند و پیش از ده روز برگردد، باید احتیاطاً نماز را جمع بخواند.



(مسأله 1312) اگر برای رفتن به محلّی حركت كند و بعد از رفتن مقداری از راه بخواهد جای دیگری برود، چنانچه از محلّ اوّلی كه حركت كرده تا جایی كه می خواهد برود ـ به



[218]

طور مستقیم یا مجموع رفت و برگشت ـ هشت فرسخ باشد، باید نماز را شكسته بخواند.



(مسأله 1313) اگر پیش از آن كه به هشت فرسخ برسد مردّد شود كه بقیّه راه را برود یا نه و هنگامی كه مردّد است راه نرود و بعد تصمیم بگیرد كه بقیّه راه را برود، باید تا آخر مسافرت نماز را شكسته بخواند.



(مسأله 1314) اگر پیش از آن كه به هشت فرسخ برسد مردّد شود كه بقیّه راه را برود یا نه و هنگامی كه مردّد است، مقداری راه برود و بعد تصمیم بگیرد كه هشت فرسخ دیگر برود یا چهار فرسخ برود و برگردد، تا آخر مسافرت باید نماز را شكسته بخواند.



(مسأله 1315) اگر پیش از آن كه به هشت فرسخ برسد مردّد شود كه بقیّه راه را برود یا نه و هنگامی كه مردّد است مقداری راه برود و بعد تصمیم بگیرد كه بقیّه راه را برود، چنانچه بقیّه سفر او هشت فرسخ باشد یا چهار فرسخ یا بیشتر باشد ولی بخواهد برود و برگردد، باید نماز را شكسته بخواند; ولی اگر راهی كه پیش از مردّد شدن و راهی كه بعد از آن می رود روی هم هشت فرسخ باشند، بنابر احتیاط واجب باید نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.



شرط چهارم: آن كه نخواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد یا ده روز یا بیشتر در جایی بماند; پس كسی كه می خواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد یا ده روز در محلّی بماند، باید نماز را تمام بخواند.



(مسأله 1316) كسی كه نمی داند پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطن خود می گذرد یا ده روز در محلی می ماند یا نه، باید نماز را تمام بخواند.



(مسأله 1317) كسی كه می خواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد یا ده روز در محلّی بماند و نیز كسی كه مردّد است كه از وطن خود بگذرد یا ده روز در محلّی بماند، اگر از ماندن ده روز یا گذشتن از وطن منصرف شود، باز هم باید نماز را تمام بخواند; ولی اگر بقیّه راه هشت فرسخ باشد یا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و برگردد، باید نماز را شكسته بخواند.



شرط پنجم: آن كه برای كار حرامی سفر نكند، پس اگر برای كار حرامی; مانند دزدی سفر كند، باید نماز را تمام بخواند. و همچنین اگر خود سفر حرام باشد، مثل آن كه سفر برای او ضرر داشته باشد یا زن بدون اجازه شوهر به سفری برود كه بر او واجب



[219]

نباشد، باید نماز را تمام بخواند، ولی اگر مثل سفر حجّ واجب باشد، باید نماز را شكسته بخواند هرچند بدون اجازه شوهر رفته باشد.



(مسأله 1318) سفری كه اسباب اذیّت پدر و مادر باشد حرام است و انسان باید در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه اش نیز صحیح است.



(مسأله 1319) كسی كه سفر او حرام نیست و برای كار حرام نیز سفر نمی كند، اگرچه در سفر معصیتی انجام دهد، مثلاً غیبت كند یا شراب بخورد، باید نماز را شكسته بخواند.



(مسأله 1320) اگر مخصوصاً برای آن كه كار واجبی را ترك كند مسافرت نماید، نمازش تمام است; پس اگر كسی كه بدهكار است بتواند بدهی خود را بدهد و طلبكار مطالبه كند، چنانچه در سفر نتواند بدهی خود را بدهد و مخصوصاً برای فرار از دادن قرض مسافرت نماید، باید نماز را تمام بخواند ولی اگر مسافرت او مخصوصاً برای ترك واجب نباشد، ولی در مسافرت یكی از واجبات را ترك كند باید نماز را شكسته بخواند و احتیاط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.



(مسأله 1321) اگر سفر او سفر حرام نباشد ولی حیوان سواری یا مركب دیگری كه سوار آن است غصبی باشد، نمازش شكسته است; ولی اگر در زمین غصبی مسافرت كند، بنابر احتیاط واجب باید نماز را هم شكسته وهم تمام بخواند.



(مسأله 1322) اگر كسی كه با ظالم مسافرت می كند ناچار به مسافرت با او نباشد و مسافرت او كمك به ظالم باشد، باید نماز را تمام بخواند; و اگر ناچار باشد یا مثلاً برای نجات دادن مظلومی با او مسافرت كند، نمازش شكسته است.



(مسأله 1323) اگر به قصد تفریح و گردش مسافرت كند حرام نیست و باید نماز را شكسته بخواند.



(مسأله 1324) اگر برای لهو و خوش گذرانی به شكار رود، نمازش تمام است; و چنانچه برای تهیّه معاش یا برای كسب و زیاد كردن مال برود، نمازش شكسته است. و احتیاط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند ولی نباید روزه بگیرد.



(مسأله 1325) اگر كسی كه برای معصیت سفر كرده هنگامی كه از سفر برمی گردد توبه كرده باشد، باید نماز را شكسته بخواند; و اگر توبه نكرده باشد و چیزی هم كه



[220]

بازگشت را از عنوان سفر معصیت خارج كند تحقق نیافته باشد، باید تمام بخواند; و احتیاط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.



(مسأله 1326) اگر كسی كه سفر او سفر معصیت است در بین راه از قصد معصیت برگردد، چنانچه بقیّه راه هشت فرسخ باشد یا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و برگردد، باید نماز را شكسته بخواند.



(مسأله 1327) اگر كسی كه برای معصیت سفر نكرده در بین راه قصد كند كه بقیّه راه را برای معصیت برود، باید نماز را تمام بخواند ولی نمازهایی كه شكسته خوانده صحیح اند.



شرط ششم: آن كه از صحرانشین هایی نباشد كه در بیابان ها گردش می كنند و هر جا آب و خوراك برای خود و حیواناتشان پیدا شود می مانند و بعد از چندی به جای دیگر می روند، چون صحرانشین ها در این مسافرت ها باید نماز را تمام بخوانند.



(مسأله 1328) اگر یكی از صحرانشین ها برای پیدا كردن منزل و چراگاه برای حیوانات خود سفر كند، چنانچه سفر او هشت فرسخ باشد، احتیاط واجب آن است كه نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.



(مسأله 1329) اگر صحرانشین برای زیارت یا حجّ یا تجارت و مانند اینها مسافرت كند، باید نماز را شكسته بخواند.



شرط هفتم: آن كه شغل او مسافرت نباشد، بنابر این شتردار و راننده و چوبدار و كشتیبان و مانند اینها، اگرچه برای بردن اثاثیّه منزل خود مسافرت كنند، در غیر سفر اوّل باید نماز را تمام بخوانند، ولی در سفر اوّل اگرچه طول بكشد، نماز آنها شكسته است.



(مسأله 1330) بازرگانان و پیشهوران سیّار، فرماندهان نیروهای نظامی و انتظامی یا معلّمانی كه محلّ كار آنها ثابت نیست، مأموران گشت مانند سیم بانان و راه بانان، مهمانداران هواپیما وقطار و كشتی و نیز كسانی كه محلّ كار آنها در چند شهر است و همواره در بین آن شهرها رفت و آمد می كنند، باید نماز خود را تمام خوانده و روزه بگیرند، بلكه نماز اشخاصی كه هر روز یا بیشتر روزها از منزل به محلّ كار خود سفر می كنند، در صورتی كه این امر موقّت نبوده و همیشگی باشد، تمام است; و همچنین كسانی كه دكّان و محلّ كار دارند ولی هر روز یا بیشتر روزها برای خرید و فروش جنس مغازه یا كارخانه خود سفر می كنند، باید نماز را تمام بخوانند.



[221]

(مسأله 1331) دانشجو یا هر شخص دیگری كه معمولاً مجبور است در هر هفته چند روز به شهر دیگری كه فاصله آن بیشتر یا به مقدار مسافت شرعی است برای درس یا تدریس یا كار دیگری سفر كند، در حكم «دائم السفر» است و نماز او تمام و روزه اش صحیح می باشد، ولی در سفر اوّل حكم مسافر را دارد.



(مسأله 1332) نماز چوپان های سیّار كه محلّ مخصوصی را برای چرانیدن گوسفندان انتخاب نكرده اند و در تمام سال یا بیشتر آن به دنبال گوسفندان در حركتند، تمام است.



(مسأله 1333) مهمانداران هواپیما، قطار یا كشتی كه نوعاً در مسافرتند و نیز سایر كسانی كه شغل آنان مسافرت است، چنانچه ده روز را در یك مكان بمانند و پس از آن دوباره مسافرت كنند، در سفر اوّلِ پس از ده روز باید نماز خود را شكسته بخوانند ولی در بقیّه سفرها نماز آنان تمام است.



(مسأله 1334) كسی كه در هر هفته معمولاً چند روز در وطن خود مشغول به كار است و چند روز هم در خارج از شهر مشغول رانندگی است و حداقل به مقدار مسافت شرعی سفر می كند، چنانچه رانندگی او موقّت نبوده و شغل او محسوب شود، نماز او تمام و روزه بر او واجب می باشد.



(مسأله 1335) اگر راننده ای كه در مسیر معیّنی سفر می كند اتّفاقاً مسیر خود را برای كارش تغییر دهد ـ اگرچه یك مرتبه هم باشد ـ نمازش تمام است.

(مسأله 1336) اگر كسی كه شغل او مسافرت است برای كار دیگری مثل زیارت یا حجّ مسافرت كند، باید نماز را شكسته بخواند، ولی اگر مثلاً راننده ای اتومبیل خود را برای زیارت كرایه بدهد و در ضمن خودش نیز زیارت كند، باید نماز را تمام بخواند.



(مسأله 1337) چنانچه شغل حمله دار ـ یعنی كسی كه برای رساندن حاجیها به مكّه مسافرت می كند ـ مسافرت باشد، باید نماز را تمام بخواند و اگر شغل او مسافرت نباشد، باید شكسته بخواند.



(مسأله 1338) كسی كه شغل او حمله داری است و حاجیها را از راه دور به مكّه می برد چنانچه تمام سال یا بیشتر سال را در راه باشد باید نماز را تمام بخواند.



(مسأله 1339) كسی كه درمقداری از سال شغل او مسافرت است، مثل راننده ای كه فقط در تابستان یا زمستان اتومبیل خود را كرایه می دهد، باید در سفری كه شغل او می باشد



[222]

نماز را تمام بخواند، و احتیاط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.



(مسأله 1340) راننده و دوره گردی كه در دو سه فرسخی شهر رفت و آمد می كنند، چنانچه اتفاقاً سفر هشت فرسخی بروند، باید نماز را شكسته بخوانند.



(مسأله 1341) اگر كسی كه شغل او مسافرت است ده روز یا بیشتر در وطن خود بماند، چه از اوّل قصد ماندن ده روز را داشته باشد و چه بدون قصد بماند، باید در سفر اوّلی كه بعد از ده روز می رود، نماز را شكسته بخواند.



(مسأله 1342) اگر كسی كه شغل او مسافرت است در غیر وطن خود ده روز بماند، باید در سفر اوّلی كه بعد از ده روز می رود نماز را احتیاطاً هم شكسته و هم تمام بخواند، چه از اوّل قصد ماندن ده روز را داشته باشد و چه نداشته باشد.



(مسأله 1343) اگر كسی كه شغل او مسافرت است شك كند كه در وطن خود یا جای دیگر ده روز مانده یا نه، باید نماز را تمام بخواند.



(مسأله 1344) كسی كه در شهرها سیاحت می كند و برای خود وطنی اختیار نكرده، باید نماز را تمام بخواند.



(مسأله 1345) كسی كه شغل او مسافرت نیست، اگر مثلاً در شهر یا در روستا جنسی داشته باشد كه برای حمل و نقل آن مسافرت های پی درپی بكند، باید نماز را شكسته بخواند.



(مسأله 1346) كسی كه از وطن خود صرف نظر كرده و می خواهد وطن دیگری برای خود اختیار كند، اگر شغل او مسافرت نباشد، باید در مسافرت نماز را شكسته بخواند.



شرط هشتم: آن كه به حَدّ تَرَخُّص برسد، یعنی از وطن خود به قدری دور شود كه در هوای صاف و بدون گرد و غبار دیوار شهر را نبیند و صدای اذان آن را نشود، و لازم نیست به قدری دور شود كه مناره ها و گنبدها را نبیند یا دیوارها هیچ پیدا نباشند بلكه همین اندازه كه دیوارها كاملاً معلوم نباشند كافی است. دادن حكم حدّ ترخّص به غیر از وطن، مثل جایی كه در آن قصد اقامت ده روزه كرده، محل اشكال است.



(مسأله 1347) اگر كسی كه به سفر می رود به جایی برسد كه اذان را نشنود ولی دیوار شهر را ببیند یا دیوار را نبیند ولی صدای اذان را بشنود، چنانچه بخواهد در آنجا نماز بخواند، بنابر احتیاط واجب باید هم شكسته و هم تمام بخواند.



[223]

(مسأله 1348) مسافری كه به وطن خود برمی گردد، وقتی دیوار وطن خود را ببیند و صدای اذان آن را بشنود، باید نماز را تمام بخواند ولی مسافری كه می خواهد ده روز در محلّی بماند، وقتی دیوار آنجا را ببیند و صدای اذان آنجا را بشنود، بنابر احتیاط واجب باید نماز را تأخیر بیندازد تا به منزل برسد یا نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.



(مسأله 1349) هرگاه شهر در مكان بلندی باشد كه از دور دیده شود یا به قدری گود باشد كه اگر انسان كمی دور شود دیوار آن را نبیند، كسی كه از آن شهر مسافرت می كند، وقتی به اندازه ای دور شود كه اگر آن شهر در زمین هموار بود دیوارش از آنجا دیده نمی شد، باید نماز خود را شكسته بخواند و نیز اگر پستی و بلندی خانه ها بیشتر از معمول باشد، باید ملاحظه معمول را بنماید.



(مسأله 1350) اگر از محلّی مسافرت كند كه خانه و دیوار ندارد، وقتی به جایی برسد كه اگر آن محل دیوار داشت از آنجا دیده نمی شد، باید نماز را شكسته بخواند.



(مسأله 1351) اگر به قدری از محل دور شود كه نداند صدایی كه می شنود صدای اذان است یا صدای دیگری، باید نماز را شكسته بخواند; ولی اگر بفهمد اذان می گویند و كلمات آن را تشخیص ندهد، باید تمام بخواند.



(مسأله 1352) اگر به قدری از محل دور شود كه اذان خانه ها را نشنود ولی اذان شهر را كه معمولاً در جای بلندی می گویند بشنود، نباید نماز را شكسته بخواند.



(مسأله 1353) اگر به جایی برسد كه اذان شهر را كه معمولاً در جای بلندی می گویند نشنود ولی اذانی را كه در جای خیلی بلند می گویند بشنود، باید نماز را شكسته بخواند.



(مسأله 1354) اگر چشم یا گوش او یا صدای اذان غیر معمولی باشد، در محلّی باید نماز را شكسته بخواند كه چشم متوسّط دیوار خانه ها را نبیند و گوش متوسّط صدای اذان معمولی را نشنود.



(مسأله 1355) اگر بخواهد در محلّی نماز بخواند كه شك دارد به حدّ ترخّص رسیده یا نه، باید نماز را تمام بخواند و هنگام برگشتن اگر شك كند كه به حدّ ترخّص رسیده یا نه، باید شكسته بخواند و چون در بعضی موارد اشكال پیدا می كند، باید یا در آنجا نماز



[224]

نخواند یا هم شكسته و هم تمام بخواند.



چیزهایی كه سفر را قطع می كنند



1 ـ رسیدن به وطن



(مسأله 1356) مسافری كه در سفر از وطن خود عبور می كند، وقتی به جایی برسد كه دیوار وطن خود را ببیند و صدای اذان آن را بشنود، باید نماز را تمام بخواند.



(مسأله 1357) اگر مسافری در بین سفر به وطن خود برسد، باید تا وقتی كه در آنجاست نماز را تمام بخواند، ولی اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود یا چهار فرسخ برود و برگردد، وقتی به جایی برسد كه دیوار وطن را نبیند و صدای اذان آن را نشنود، باید نماز را شكسته بخواند.



(مسأله 1358) محلّی كه انسان آن را برای اقامت و زندگی خود اختیار كرده وطن اوست، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادر او باشد و چه خود آنجا را برای زندگی اختیار كرده باشد، چه در آنجا ملك شخصی داشته یا نداشته باشد.



(مسأله 1359) «زوجه» به طور مطلق در توطّن (انتخاب وطن) تابعیّت همسر را ندارد، بلكه در صورتی كه زن و شوهر بنا داشته باشند با هم زندگی كنند، محلّ زندگی شوهر برای همسرش نیز وطن محسوب می شود، ولی اگر از روی نافرمانی و نُشوز یا با توافق شوهر نخواهد در وطن شوهر زندگی كند، هر جا را كه برای خود وطن قرار دهد وطن او می باشد; همچنین «اولاد» در صورتی كه بالغ و رشید باشند ـ یعنی خودشان اهل درك و تشخیص باشند ـ می توانند در انتخاب وطن و محلّ زندگی مستقل بوده و از تابعیّت پدر و مادر خارج شوند.



(مسأله 1360) محل تولّد انسان در صورتی كه قبلاً در آنجا سكونت و اقامت نداشته و در حال حاضر نیز ساكن آنجا نباشد و عملاً از آنجا اعراض كرده باشد، حكم وطن را ندارد.



(مسأله 1361) اگر قصد داشته باشد در محلّی كه وطن اصلی او نیست مدتّی بماند و بعد به جای دیگری برود، آنجا وطن او حساب نمی شود.



(مسأله 1362) انسان تا وقتی قصد ماندن همیشگی در جایی را كه غیر از وطن اصلی اوست نداشته باشد، آن مكان وطن او حساب نمی شود، مگر آن كه بدون قصد ماندن، به قدری بماند كه مردم آنجا را وطن او بدانند.



[225]

(مسأله 1363) «اِعراض از وطن» به معنای انصراف از سكونت در آنجاست و تنها به قصد و نیّت حاصل نمی شود بلكه باید عملاً به گونه ای اعراض كرده باشد كه محل سكونت فعلی او حساب نشود.



(مسأله 1364) اگر كسی در دو محل زندگی كند و مثلاً شش ماه در شهری و شش ماه در شهر دیگری بماند، هر دو وطن او می باشند; و اگر بیشتر از دو محل را برای زندگی خود اختیار كرده باشد، در صورتی كه در هیچ كدام مسافر محسوب نشود، باید در همه محل ها نماز را تمام بخواند.



(مسأله 1365) اگر در غیر از دو محلی كه آنها را برای سكونت اختیار كرده و در مسأله قبل عنوان شد در جای دیگری قصد اقامت نكند، نماز او در آن محل شكسته است، چه در آنجا شش ماه مانده باشد و چه نمانده باشد; امّا اگر در آنجا مثلاً ملكی داشته باشد به نحوی كه صدق مسافر بر وی عرفاً مشكوك باشد، احتیاط واجب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.



(مسأله 1366) اگر به جایی برسد كه وطن او بوده و از آنجا صرف نظر كرده، نباید نماز را تمام بخواند، اگرچه وطن دیگری نیز برای خود اختیار نكرده باشد.





2 ـ ده روز اقامت



(مسأله 1367) مسافری كه قصد دارد ده روز پشت سر هم در محلّی بماند یا می داند كه بدون اختیار ده روز در محلّی می ماند، باید در آن محل نماز را تمام بخواند.



(مسأله 1368) مسافری كه می خواهد ده روز در محلّی بماند، لازم نیست قصد ماندن شب اوّل یا شب یازدهم را داشته باشد و همین كه قصد كند از اذان صبحِ روز اوّل تا غروب روز دهم بماند، باید نماز را تمام بخواند; و همچنین اگر مثلاً قصد او این باشد كه از ظهر روز اوّل تا ظهر روز یازدهم بماند، باید نماز را جمع بخواند.



(مسأله 1369) مسافری كه می خواهد ده روز در محلّی بماند، در صورتی باید نماز را تمام بخواند كه بخواهد تمام ده روز را در یك جا بماند، پس اگر بخواهد مثلاً ده روز در نجف و كوفه یا در تهران و كرج بماند، باید نماز را شكسته بخواند.



(مسأله 1370) در وحدت یا تعدّد محل نظر عرف تعیین كننده است، پس اگر در یك



[226]

شهر قصد ده روز كند، رفت و آمد او به محلّه های آن شهر مانعی ندارد، هر چند آن شهر بزرگ باشد، مگر آن كه محلّه های آن شهر به گونه ای از یكدیگر دور و جدا باشند كه چند محل حساب شوند و شخصی را كه از یك محلّه به محلّه دیگر رفته مسافر حساب كنند.



(مسأله 1371) اگر مسافری كه می خواهد ده روز در محلّی بماند از اوّل قصد داشته باشد كه در بین ده روز به اطراف آن محل برود، چنانچه جایی كه می خواهد برود جزء اطراف محل اقامت یا از بستان ها و مزارع و باغات اطراف آن باشد به گونه ای كه رفتن به آنجا منافی با صدق اقامت در بلد نباشد، باید در تمام ده روز نماز را تمام بخواند; ولی اگر بخواهد تا كمتر از چهار فرسخ برود، چنانچه در نیّت او باشد كه در بین ده روز فقط یك مرتبه برود و رفتن و برگشتن بیش از دو ساعت زمان نبرد، احتیاط واجب جمع بین نماز شكسته و تمام است.



(مسأله 1372) مسافری كه تصمیم ندارد ده روز در جایی بماند، مثلاً قصد او این است كه اگر رفیقش بیاید یا منزل خوبی پیدا كند ده روز بماند، باید نماز را شكسته بخواند.



(مسأله 1373) كسی كه تصمیم دارد ده روز در محلّی بماند، اگرچه احتمال بدهد كه برای ماندن او مانعی پیش آید، در صورتی كه مردم به احتمال او اعتنایی نكنند، باید نماز را تمام بخواند.



(مسأله 1374) اگر مسافر بداند كه مثلاً ده روز یا بیشتر به آخر ماه مانده و قصد كند كه تا آخر ماه در جایی بماند، باید نماز را تمام بخواند; ولی اگر نداند تا آخر ماه چند روز مانده و قصد كند كه تا آخر ماه بماند، باید نماز را شكسته بخواند، اگرچه از هنگامی كه قصد كرده تا آخر ماه ده روز یا بیشتر باشد.



(مسأله 1375) اگر مسافر قصد كند ده روز در محلّی بماند، چنانچه پیش از خواندن یك نماز چهار ركعتی از ماندن منصرف شود یا مردّد شود كه در آنجا بماند یا به جای دیگری برود، باید نماز را شكسته بخواند; و اگر بعد از خواندن یك ركعت از یك نماز چهار ركعتی از ماندن منصرف یا مردّد شود، تا وقتی در آنجاست باید نماز را تمام بخواند.



(مسأله 1376) مسافری كه قصد كرده ده روز در محلّی بماند اگر روزه بگیرد و بعد از ظهر از ماندن در آنجا منصرف شود، چنانچه یك نماز چهار ركعتی اداءً خوانده باشد،



[227]

روزه او صحیح است و تا وقتی در آنجاست باید نمازهای خود را تمام بخواند، و اگر یك نماز چهار ركعتی نخوانده باشد، احتیاطاً روزه آن روز را تمام كند و قضا نماید، امّا نمازهای خود را باید شكسته بخواند و روزهای بعد نیز نمی تواند روزه بگیرد.



(مسأله 1377) اگر مسافری كه قصد كرده ده روز در محلّی بماند از ماندن منصرف شود و شك كند پیش از آن كه از قصد ماندن منصرف شود یك نماز چهار ركعتی خوانده یا نه، باید نمازهای خود را شكسته بخواند.



(مسأله 1378) اگر مسافر به نیّت این كه نماز را شكسته بخواند مشغول نماز شود و در بین نماز تصمیم بگیرد كه ده روز یا بیشتر بماند، باید نماز را چهار ركعتی تمام نماید.



(مسأله 1379) اگر مسافری كه قصد كرده ده روز در جایی بماند در بین نماز چهار ركعتی از قصد خود برگردد، چنانچه مشغول ركعت سوم نشده باشد، باید نماز را دو ركعتی تمام نماید و بقیّه نمازهای خود را شكسته بخواند; و اگر مشغول ركعت سوم شده باشد، نماز او باطل است و تا وقتی در آنجاست باید نماز را شكسته بخواند، اگرچه داخل ركوع ركعت سوم شده باشد.



(مسأله 1380) مسافری كه قصد كرده ده روز در محلّی بماند، اگر بیشتر از ده روز در آنجا بماند، تا وقتی مسافرت نكرده باید نماز خود را تمام بخواند و لازم نیست دوباره قصد ماندن ده روز كند.



(مسأله 1381) مسافری كه قصد كرده ده روز در محلّی بماند، باید روزه واجب را بگیرد و می تواند روزه مستحبّی را نیز بجا آورد و نماز جمعه و نافله ظهر و عصر و عشا را نیز بخواند.



(مسأله 1382) مسافری كه قصد كرده ده روز در جایی بماند، اگر بعد از خواندن یك ركعت از نماز چهار ركعتی بخواهد به جایی كه كمتر از چهار فرسخ است برود و سپس به محل اقامت خود برگردد، باید نماز را تمام بخواند.



(مسأله 1383) مسافری كه قصد كرده ده روز در جایی بماند، اگر بعد از خواندن یك نماز چهار ركعتی بخواهد به جای دیگری كه كمتر از هشت فرسخ فاصله دارد برود و ده روز در آنجا بماند، باید در مسیر رفتن و در جایی كه قصد ماندن ده روز كرده نمازهای خود را تمام بخواند; ولی اگر جایی كه می خواهد برود هشت فرسخ یا بیشتر فاصله



[228]

داشته باشد، باید هنگام رفتن نمازهای خود را شكسته بخواند و چنانچه در آنجا قصد ماندن ده روز كرده، نماز خود را در آن محل تمام بخواند.



(مسأله 1384) مسافری كه قصد كرده ده روز در محلّی بماند، اگر بعد از خواندن یك نماز چهار ركعتی بخواهد به جایی كه كمتر از چهار فرسخ فاصله دارد برود، چنانچه مردّد باشد كه به محل اوّل خود برگردد یا نه، یا به كلّی از برگشتن به آنجا غافل باشد، یا بخواهد برگردد ولی مردّد باشد كه ده روز در آنجا بماند یا نه، یا آن كه از ده روز ماندن و مسافرت از آنجا غافل باشد، باید از وقتی كه می رود تا هنگامی كه برمی گردد و بعد از برگشتن، نمازهای خود را تمام بخواند.



(مسأله 1385) اگر به گمان این كه رفقای او می خواهند ده روز در محلّی بمانند، قصد كند كه ده روز در آنجا بماند و بعد از خواندن یك نماز چهار ركعتی بفهمد كه آنها قصد نكرده اند، اگرچه خود نیز از ماندن منصرف شود، تا مدّتی كه در آنجاست باید نماز را تمام بخواند.





3 ـ یك ماه توقّف در حال تردید



(مسأله 1386) اگر مسافر بعد از رسیدن به هشت فرسخ، سی روز در محلّی بماند و در تمام سی روز در مورد رفتن یا ماندن مردّد باشد، بعد از گذشتن سی روز، اگرچه مقدار كمی در آنجا بماند، باید نماز را تمام بخواند; ولی اگر پیش از رسیدن به هشت فرسخ در رفتن بقیّه راه مردّد شود، از وقتی كه مردّد می شود باید نماز را تمام بخواند.



(مسأله 1387) مسافری كه می خواهد نُه روز یا كمتر در محلّی بماند، اگر بعد از آن كه نُه روز یا كمتر در آنجا ماند بخواهد دوباره نُه روز دیگر یا كمتر بماند و به همین ترتیب تا سی روز ادامه یابد، روز سی و یكم باید نماز را تمام بخواند.



(مسأله 1388) مسافری كه سی روز مردّد بوده، در صورتی باید نماز را تمام بخواند كه سی روز را در یك جا بماند، پس اگر مقداری از آن را در جایی و مقداری را در جای دیگر بماند، بعد از سی روز نیز باید نماز را شكسته بخواند.





محل هایی كه مسافر می تواند نماز را در آنها تمام بخواند



[229]

(مسأله 1389) مسافر می تواند در مسجدالحرام و مسجد پیامبر(صلی الله علیه وآله) و مسجد كوفه نماز خود را تمام بخواند، ولی اگر بخواهد در جایی كه اوّل جزء این مساجد نبوده و بعد به این مساجد اضافه شده نماز بخواند، احتیاط مستحب آن است كه نماز را شكسته بخواند، اگرچه اقوی صحّت تمام است; و نیز مسافر می تواند در حرم و رواق حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) بلكه در مسجد متّصل به حرم نیز نماز را تمام بخواند.





مسائل متفرّقه نماز مسافر



(مسأله 1390) كسی كه می داند مسافر است و باید نماز را شكسته بخواند، اگر در غیر چهار مكانی كه در مسأله پیش گفته شد عمداً تمام بخواند، نماز او باطل است; و نیز اگر فراموش كند كه نماز مسافر شكسته است و تمام بخواند، باید نماز را دوباره به صورت شكسته بخواند; و اگر بعد از وقت به خاطر آورد، بنابر احتیاط واجب باید قضا نماید.



(مسأله 1391) در هر موردی كه وظیفه انسان است كه نماز خود را هم تمام و هم شكسته بخواند، باید روزه خود را نیز بگیرد و قضای آن را نیز بجا آورد.



(مسأله 1392) كسی كه می داند مسافر است و باید نماز را شكسته بخواند، اگر فراموش كند و بدون توجّه و به طور عادت تمام بخواند، نماز او باطل است; و نیز اگر حكم مسافر و سفر خود را فراموش كرده باشد، در صورتی كه وقت داشته باشد، باید نماز خود را دوباره بخواند، بلكه اگر وقت هم گذشته باشد، بنابر احتیاط واجب باید قضا نماید.



(مسأله 1393) مسافری كه نمی داند باید نماز را شكسته بخواند، اگر تمام بخواند نمازش صحیح است.



(مسأله 1394) مسافری كه می داند باید نماز را شكسته بخواند، اگر بعضی از خصوصیّات آن را نداند، مثلاً نداند كه در سفر هشت فرسخی باید شكسته بخواند، چنانچه تمام بخواند، در صورتی كه وقت باقی باشد، باید نماز را شكسته بخواند و اگر وقت گذشته باشد، باید شكسته قضا نماید.



(مسأله 1395) مسافری كه می داند باید نماز را شكسته بخواند، اگر به گمان این كه سفر او كمتر از هشت فرسخ است تمام بخواند، وقتی بفهمد كه سفر او هشت فرسخ



[230]

بوده، باید نمازی را كه تمام خوانده دوباره شكسته بخواند و اگر وقت نیز گذشته، باید شكسته قضا نماید.



(مسأله 1396) اگر فراموش كند كه مسافر است و نماز را تمام بخواند، چنانچه در وقت به خاطر آورد، باید شكسته بجا آورد و اگر بعد از وقت به خاطر آورد، قضای آن نماز بر او واجب نیست.



(مسأله 1397) اگر كسی كه باید نماز را تمام بخواند آن را شكسته بجا آورد، در هر صورت نمازش باطل است.



(مسأله 1398) اگر مشغول نماز چهار ركعتی شود و در بین نماز به خاطر آورد كه مسافر است یا متوجّه شود كه سفر او هشت فرسخ است، چنانچه به ركوع ركعت سوم نرفته باشد، باید نماز را دو ركعتی تمام كند; و اگر به ركوع ركعت سوم رفته باشد، نماز او باطل است; و در صورتی كه به مقدار خواندن یك ركعت نیز وقت داشته باشد، باید نماز را شكسته بخواند.



(مسأله 1399) اگر مسافر بعضی از خصوصیّات نماز مسافر را نداند، مثلاً نداند كه اگر چهار فرسخ برود و همان روز یا شب آن برگردد باید شكسته بخواند، چنانچه به نیّت نماز چهار ركعتی مشغول نماز شود و پیش از ركوع ركعت سوم مسأله را بفهمد، باید نماز را دو ركعتی تمام كند; و اگر در ركوع متوجّه شود، نماز او باطل است; و در صورتی كه به مقدار یك ركعت نیز از وقت باقی مانده باشد، باید نماز را شكسته بخواند.



(مسأله 1400) اگر مسافری كه باید نماز را تمام بخواند به واسطه ندانستن مسأله به نیّت نماز دو ركعتی مشغول نماز شود و در بین نماز مسأله را بفهمد، باید نماز را چهار ركعتی تمام كند; و احتیاط مستحب آن است كه بعد از تمام شدن نماز دوباره آن نماز را چهار ركعتی بخواند.



(مسأله 1401) اگر مسافری كه نماز نخوانده پیش از تمام شدن وقت به وطن خود یا به جایی برسد كه می خواهد ده روز در آنجا بماند، باید نماز را تمام بخواند و كسی كه مسافر نیست، اگر در اوّل وقت نماز نخواند و مسافرت كند، در سفر باید نماز را شكسته بخواند.



(مسأله 1402) اگر از مسافری كه باید نماز را شكسته بخواند نماز ظهر یا عصر یا عشا قضا شود، باید آن را دو ركعتی قضا نماید، اگرچه در غیر سفر بخواهد قضای آن را



[231]

بجا آورد; و اگر از كسی كه مسافر نیست یكی از سه نماز قضا شود، باید چهار ركعتی قضا نماید، اگرچه در سفر بخواهد آن را قضا نماید.



(مسأله 1403) مستحب است مسافر بعد از هر نمازی كه می خواند سی مرتبه بگوید: «سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُ للهِ وَلا إِلهَ إِلاَّ اللهُ وَاللهُ أَكْبَرُ» و در تعقیب نماز ظهر و عصر و عشا این ذكر بیشتر سفارش شده است، بلكه بهتر است بعد از این سه نماز شصت مرتبه این ذكر را بگوید.